پرترهی یک مترجم جوان
گفتوگو با محدثه احمدی مترجم سه کتاب فلسفی و روانشناختی نشر سنگ در روزنامهی هفت صبح.
محدثه احمدی کار خود را با ترجمه رمان شروع کرده و بهتدریج رسیده به آثار روانشناختی. زبان فارسی ترجمههایش روان و بیاشتباههای رایج این روزها در کتابهای ترجمه است. او در این مدت قریب به ۱۶ کتاب ترجمه کرده که بسیاری از آنها هم منتشر شدهاند؛ چه در حوزه رمان و چه در عرصه آثار روانشناختی. از مهمترین آثار ترجمه او میتوان به رمان «جنگل» (هارلن کوبن، نشر «آموت») و آثار روانشاختی اشاره کرد که در این صفحه «هفت صبح» به آنها پرداختهایم؛ «دوباره فکر کن»، «ایکیگای» و «چگونه مثل امپراطور روم فکر کنیم» (نشر «سنگ»). آنچه در ادامه میخوانید گپی کوتاه با این مترجم است.
***
چه ترجمههای خوبی دارید. کتابها را چطور انتخاب میکنید؟
یکسری از کتابها را خود ناشر سفارش میدهد و یکسری هم انتخاب خودم است. کتابهایی را که ناشر سفارش میدهد، بررسی میکنم ببینم موضع نویسنده یا سبک نوشتاری کتاب مطابق میلم است یا نه. بخشی را هم خودم انتخاب میکنم و به ناشر سفارش میدهم. برای انتخاب این کتابها بیشتر به گودریدز مراجعه میکنم؛ نظرات خوانندگان را میخوانم و کامنتها را میبینم. گاهی به فهرست پرفروشهای «نیویورک تایمز» هم مراجعه میکنم، اگر موضوع کتابهای فهرستش برایم جالب باشد و بپسندم، به ناشر پیشنهاد میدهم و انتخاب میکنیم.
یک سوال برگردم عقبتر؛ متولد چه سالی هستید؟
۱۳۷۳.
اهل کجا؟
قم.
چه رشتهای خواندهاید؟
کارشناسی علوم تربیتی دارم و کارشناسی ارشد مترجمی زبان انگلیسی.
هم رمان ترجمه کردهاید و هم آثار روانشناختی. چطور به سمت ترجمه کتابهای روانشناختی رفتید؟
اولین کاری که ترجمه کردم رمان بود. بهتدریج اما به خاطر کارهایی که خودم پیشنهاد دادم یا ناشران سفارش دادند به سمت ترجمه کارهای روانشناختی رفتم. البته به خاطر رشته کارشناسیام هم که ارتباطی با بحث روانشناسی دارد، خودم به این حوزه علاقهمند بودم.
گفتید اولین کتابی که ترجمه کردید، رمان بود. چه رمانی؟
رمان «جنگل» بود نوشته هارلن کوبن که با نشر «آموت» کار کردم. این رمان را خوانده بودم، به نویسندهاش علاقه داشتم و بیشتر آثارش را هم مطالعه کرده بودم. برای همین با ناشر صحبت کردم و ایشان هم قبول کردند و به این ترتیب اولین ترجمهام منتشر شد.
ما بین کتابهایی که ترجمه کردید، سه کتاب انتخاب کردهایم و میخواهیم درباره نویسندگان و اهمیتشان برایمان بگویید. از «دوباره فکر کن» شروع کنیم که تازه هم منتشر شده.
«دوباره فکر کن» را در فهرست پرفروشهای نیویورکتایمز دیدم و عنوان آن توجهم را جلب کرد. بعد شروع کردم به تحقیق درباره نویسندهاش. آدام گرنت، نویسنده این کتاب، استاد دانشگاه است و کتابهای زیادی در حوزه روانشناسی تألیف کرده. کتاب «دوباره فکر کن» به موضوعاتی از این قبیل میپردازد که باید تعصباتمان را کنار بگذاریم و عقایدمان را تغییر بدهیم. برای خودم شخصا خیلی مفید و تأثیرگذار بود. برای همین فکر کردم احتمال زیاد برای مخاطبان هم جذاب و مفید خواهد بود.
کتاب یوکاری میتسوهاشی چطور؟
کتاب «ایکیگای» را خود ناشر (نشر «سنگ») پیشنهاد دادند که ببینم برای ترجمه چطور است. کتاب خیلی کمحجم است و برای کسانی که میخواهند خیلی خلاصه درباره مفهوم «ایکیگای» بدانند، کتاب مفیدی است. از جهت سبک نوشتاری هم، سبک سادهای دارد که میتواند برای مخاطب عام هم قابل استفاده باشد. از طرف دیگر خواننده میتواند با فرهنگ ژاپن هم آشنایی پیدا کند. در مجموع این کتاب در چند حوزه مختلف اطلاعاتی به مخاطب میدهد و برای همین تصمیم به ترجمه گرفتم.
«چگونه مثل امپراطور روم فکر کنیم» چطور؟ عنوان اصلی کتاب همین بود؟
بله.
این را پرسیدم چون فکر کردم ممکن است شما یا ناشر آن را تغییر داده باشید. برای خوانندگان بگویید رابرتسون در این کتاب دنبال چه مفاهیمی است؟
نویسنده در این کتاب مبحثی فلسفی را پیش میگیرد. تحصیلات خودش هم در این زمینه است. او در این کتاب فلسفه رواقی را با مباحث روانشناسی ترکیب کرده؛ اینکه خیلی از مباحث روانشناسی مدرن و مباحث درمانگری که در حال حاضر با آنها مواجه هستیم، ریشه در فلسفه بهخصوص فلسفه رواقی دارد. یکی از چهرههای مهم در این حوزه، مارکوس اورلیوس است که یکی از امپراطوران روم بوده. در این کتاب درباره این شخصیت صحبت میکند و بحثهایی تاریخی را راجع به زندگیاش پیش میکشد. بعد میآید این مباحث را به روانشناسی مدرن ارتباط میدهد و ریشه روانشناسی مدرن را در فلسفه باستان جستوجو میکند.
کلا چند کتاب تا به حال ترجمه کردهاید؟
فکر میکنم پانزده شانزده کتاب باشد که البته بعضی از آنها هنوز منتشر نشدهاند.
ترجمه را از چه سالی شروع کردید؟
سال ۹۶.
با این توصیف در این سه چهار سال خیلی ترجمه کردهاید. کامل فقط روی ترجمه تمرکز کردهاید.
وقتی کتاب «ایکیگای» را میخواندم، دیدم یکی از مهمترین بحثهای آن درباره این موضوع است که باید ببینید بیشترین چیزی که در زندگی علاقه دارید و به شما انگیزه میدهد، چیست. بعد راجع به خودم که فکر میکردم دیدم شاید ترجمه همان «ایکیگایِ» من باشد. البته رشته کارشناسی من نبوده اما کارشناسی ارشدم همین رشته بوده و از زمانی که متوجه شدم به این حوزه علاقه دارم، بیشتر روی آن تمرکز کردم. در این دو سالی هم که کرونا آمد، بیشتر در خانه بودم و تمرکزم هم بیشتر بود. برای همین از جهت ترجمه طبیعتا بیشتر توانستم کار کنم.
دو کتاب دیگر هم دارید در حوزه ترجمه آثار روانشناختی: «رئیس زندگی خودت باش» و «تیمه تاریک مامان».
نویسنده «رئیس زندگی خودت باش»، لیلی سینگ یکی از افراد مشهوری است که اول از همه کارش را در یوتیوب شروع کرد؛ ویدئوهای انگیزشی و خودیاری میگذاشت. چون خودش یک دوره افسردگی را گذرانده بود، تصمیم گرفته بود از تجربههای زیستهاش استفاده کند و این کتاب را برای مخاطبان عام نوشت. مباحث کتابش آکادمیک نیست بلکه بیشتر به خوانندگان عام کمک میکند اگر دورههای سختی مثل خود نویسنده در زندگیشان از سر گذراندهاند، هدفگذاری کنند و با طی مراحلی به موفقیت برسنند. این هم یک کتاب ساده است که اکثر آدمها در حوزههای مختلف میتوانند بخوانند و در واقع کتابی انگیزشی و در حوزه خودیاری است. کتاب «نیمه تاریک مامان» هم به تازگی چاپ شده است. این کتاب اتفاقا رمان جدیدی هم هست و سال ۲۰۲۱ چاپ شده. مخاطبان امتیاز بالایی هم به آن دادهاند. رمانی هست درباره روابط مادر و فرزند، مسائل زنان و یکسری روابط خانوادگی که موضوع جالبی دارد.