دختری که او می‌شناخت

۴۰,۰۰۰ تومان

رمان‌های روز دنیا ـ 11

موضوع: رمان عاشقانه / اجتماعی

نویسنده: تریسی گارویس گریوز

مترجم: بهاره شریفی

چاپ اول: 1399

تعداد صفحات: ۲۷۲ صفحه

چاپ تمام

اگر برای تجربه‌ی عشق اول شانس دوباره‌ای داشته باشید چه می‌کنید؟
«دختری که او می‌شناخت» درباره‌ی دختری به نام «آنیکا رز» است. آنیکا به نوع خفیفی از بیمار اوتیسم مبتلا است. تنهایی را دوست دارد. در موقعیت‌های اجتماعی احساس سردرگمی می‌کند، حرف‌های نادرست می‌زند و اشتباه رفتار می‌کند. انگار نمی‌تواند حس دیگران را بفهمد. تنهایی و سکوت در بین کتاب‌ها یا بازی شطرنج را به بودن با آدم‌های دیگر ترجیح می‌دهد. همه‌ی آدم‌های دیگر به جز دوست خاصی به نام «جاناتان». آنیکا از بودن با جاناتان لذت می‌برد، ولی ده سال است او را ندیده تا این‌که سروکله‌ی او دوباره پیدا می‌شود…
این شروع رمان «تِریسی گارویس گرِیوز» است که از یک عشق غیرمعمول اما بسیار باورپذیر شروع می‌شود و به حوادث و مسایل اجتماعی بسیار معروف و مهم نظیر ماجرای یازده سپتامبر یا ماجراهای خانواده‌ی کندی می‌رسد. گریوز در بستر یک عشق با ماجراهای شگفت‌انگیز و جذاب، به مسایل مهمی نقب می‌زند و داستانی می‌سازد که شما را وادار می‌کند کتاب را زمین نگذارید.

کالین هوور، نویسنده‌ی کتاب‌های پرفروش آمریکایی ازجمله وریتی: «تریسی گارویس گریوز» داستانی باورنکردنی با شخصیت‌هایی بی‌همتا ساخته است که دل‌تان می‌خواهد مسایل آن‌ها را ریشه‌یابی کنید. سی صفحه‌ی آخر کتاب، مرا بر لبه‌ی صندلی نشانده بود. این کتاب زیباست.

بریده‌ای از کتاب:

حرارت افزایش یافته و مردم از پنجره‌ها و حفره‌ای که در ضلع ساختمان ایجاد شده بیرون می‌پرند. بعضی از آن‌ها دست یکدیگر را گرفته‌اند. دامن یکی از زن‌ها همزمان با سقوط به سمت زمین به طرف بالا باد می‌خورد. چه‌طور می‌توانند چنین چیزهایی را در تلویزیون نشان دهند؟
نمی‌توانم محل فرود هیچ کدام از کسانی را که پریده‌اند ببینم. فکر این‌که ممکن است جاناتان یکی از آن‌ها باشد، فکر این‌که کسی چنین گزینه‌ای را انتخاب کند، چون به گزینه‌های دیگر ترجیح دارد، باعث می‌شود بلرزم، هق‌هق کنم و درنهایت در گردابی هیستریک در کف آشپزخانه‌ام فرو بروم. هیچ میزان همدردی‌ای از سمت مادرم مرا آرام نمی‌کند و شدت احساساتم مرا در وضعیتی مشابه کاتاتونیا قرار می‌دهد.
من برای چنین چیزی آماده نیستم.
هیچ کس برایش آماده نیست.
فکر می‌کنم از این بدتر نمی‌تواند شود که مردم مجبور شوند از ساختمان بیرون بپرند، ولی اشتباه می‌کنم، چون ساعت نه و پنجاه و نه دقیقه‌ی صبح، در پخش زنده‌ی تلویزیونی، برج جنوبی که جاناتان درون آن بود از هم پاشیده می‌شود و فرومی‌ریزد. بیست و نه دقیقه‌ی بعد برج شمالی هم به دنبال آن.

(کاتاتونیا: یک اختلال حرکتی است که معمولاً همراه با بیماری‌های روانی نظیر اسکیزوفرنی دیده می‌شود. علامت مشخصه‌ی آن، خشکی ماهیچه‌ها و باقی ماندن در یک شرایط ثابت شبیه مجسمه است.)

دیدگاه‌ها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “دختری که او می‌شناخت”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

2 × 2 =

کتاب‌های مشابه