همهی آنچه از گوشیهای همراه میخواهیم
دربارهی رمان «همهی آنچه همیشه میخواستیم» نوشتهی امیلی گیفین.
امیلی گیفین در رمان «همهی آنچه همیشه میخواستیم» موضوعات مختلفی را به چالش کشیده است. تجاوز. افسارگسیختگی نسل جوان امروز. تنهایی نسلی که حالا پدر و مادرهای همین نوجوانان و جوانان ناهنجار هستند. مسئولیتپذیری والدین و تربیت درست یا نادرست فرزندانشان و نوع مواجههی هر قشری از جامعه با خطاهای کوچک و بزرگ بچهها. ازهمپاشیدگی درونی خانوادههایی که به ظاهر در آرامش هستند. آسیبها و در عین حال فواید دنیای مجازی. تقابل ثروت و فقر. عادتها و رفتار طبقات مختلف جامعهی آمریکا. نژادپرستی که شکل جدید آن جایگزین صورت قدیمی آن شده و هنوز در دنیا روج دارد. اخلاقیات فراموششده که عواقب آن ناگوار است. عشقهای ناکام که پیامدشان رنج و آزار است. تجاوز روحی و جسمی به زنان و دختران و سکوت اجباری آنها به خاطر ترس از قضاوتها و عواقب احتمالی آن و غیره. تقریباً میتوان گفت تمام آن چیزهایی که امروز آدمها در هر اقلیمی با فرهنگهای گوناگون با آنها دستبهگریبان هستند و شاید تنها تفاوت در شکل ظاهری آنها باشد. علاوه بر اینها گیفین با تکیه بر دروغی که در طول رمان روی ماجرای اصلی پرواز میکند، تعلیق جذابی در داستان ایجاد میکند که ضمن خواندنیتر کردن آن، باعث میشود مخاطب برای رسیدن به واقعیت، قصه را دنبال کند.
نویسندهی این رمان آمریکایی هوشمندانه از معضل و امکان بزرگ امروز یعنی گوشیهای همراه همیشه در دسترس بهره برده است و مسألهی اصلی داستان را بر پایهی فیلمی پخش شده در اینترنت قرار میدهد. او با استفاده از شکل ارتباطات امروزی و تمام اصطلاحاتی که این روزها همه به کار میبرند، داستانی جذاب برای مخاطبان تعریف میکند. اساماسبازی، شکلکهای خندان و گریان و قلب و بوسه و…، بلاک کردن، آوردن نام خوانندههای جدید مثل برونو مارس و کنسرتهایشان و غیره همهی چیزهایی است که رمان را امروزی و جذاب و به زندگی واقعی نزدیکتر میکند و مخاطب با خواندن این رمان همذاتپنداری میکند. چرا که هر روز به شکلی با هر کدام از این پدیدهها روبهروست.
میتوان گفت نویسنده در این کتاب بیش از هر چیز به نقد دنیای مدرن و دردسرهای همراهش میپردازد. دنیایی که مغز ما را نسبت به گذشته مشغولتر کرده است. هر روز با تعداد زیادی اخبار حقیقی و کذبی روبهرو هستیم که همگی داعیهی اطلاعات دارند و شاید تشخیص آنها از هم سخت باشد. دنیای مجازی استرس و افسردگی را افزایش میدهد و هر روز آدمها را از هم دورتر و تنهاتر میکند. گیفین ریشهی بسیاری از مشکلات خانوادگی و اجتماعی و حس تلخ تنهایی را همین ابزاری میداند که این روزها در دسترس همه است و با آنها بهراحتی میشود با لمس یک صفحه زندگی کسی را از هم پاشید و خصوصیترین لحظههایش را در معرض دید عموم قرار داد.
«همهی آنچه همیشه میخواستیم» داستان شکستن سکوتهای بیموقعی است که تعداد زیادی از آدمها در شرایط و موقعیتهای مختلف در همه جای دنیا به آن تن دادهاند. داستان مبارزه با بیاخلاقی امروز بشر که درد و رنج میآفریند و زخمهایی میزند که التیام آنها به سادگی ممکن نیست.
داستان با شیطنت به ظاهر سادهی چند نوجوان پسر آغاز میشود. نوجوانهایی که در خانوادههایی ثروتمند به دنیا آمدهاند و پول، افسارگسیختگی و دروغ و آزار و اذیت را برایشان مُجاز کرده است. اما نکتهی متفاوت این رمان در اینجاست که فقر خانوادهی دختر سبب نمیشود در مقابل این بیاخلاقی سکوت کند و ثروت خانوادهی پسر موجب نمیشود بیاخلاقی را برای فرزندش مجاز بشمارد و برندهی ماجرا شود. نینا، مادر فینچ، رفتار نادرست امروز پسرش را نتیجهی بیتفاوتیها و بیاخلاقیهای همسرش، کرک میداند و خواهان تنبیه پسر خودش است و سعی میکند به تام، پدر لایلا برای رسیدن به هدفش کمک کند.
پدر دختر و مادر پسر هر دو شرایط روحی تقریباً یکسانی دارند. هر دو در زندگی خانوادگی شکست خوردهاند (هرچند زن هنوز با همسرش زندگی میکند) و رنج شریک زندگیِ بد روی شانهی هر دوی آنهاست. مادرِ دختر خانه را ترک کرده است و پدر پسر آنقدر در پول و مقام غرق شده که برای نجات پسرش از مخمصهی خودساخته حاضر است آبروی ریختهی دیگران را هم بخرد. اما پدر دختر، برای بازگرداندن حیثیت دخترش خودش را در معرض فروش قرار نمیهد. چرا که بهتنهایی دخترش را بزرگ کرده و روابط دوستانه و صمیمانهای با هم دارند.
سه راوی، داستان را روایت میکنند؛ دو زن و یک مرد. نویسنده به خوبی سه دیدگاه مختلف را به زندگی، رفتار و خیالات و افکار گوناگون، توجه ویژهی هرکدام به قسمتی از جزئیات مسألهی پیش آمده و جهانبینی خاص هر کدام را توصیف میکند. شاید به همین دلیل است که این رمان را میتوان به آدمهای گوناگون در سنین مختلف با روحیات و سلایق متفاوت پیشنهاد کرد.
نویسنده قصه را به شکل منطقی و درستی به پایان میرساند و همین پایانبندی خوب، امید و تلاش برای رسیدن به خواستهها و حقوق ازدسترفته را به مخاطب القا میکند. بیدلیل نیست که امیلی گیفین یکی از پرفروشترین نویسندهها در فهرست نیویورک تایمز است. «همهی آنچه همیشه میخواستیم» به فاصلهی کمی پس از انتشار در سال ۲۰۱۸ در فهرست نامزدهای نهایی سایت گودریدز قرار گرفت. واشنگتنپست دربارهی این کتاب نوشته است: «رمان گیفین سبک منحصربهفرد و برجستهی خود را دارد… واقعاً فوقالعاده است.
بریدهای از رمان:
بعضی وقتها با رکگوییهایش احساسات مرا جریحهدار میکرد، اما من رابطهی بیپردهمان را دوست داشتم و به این فکر میکردم که یک دوست صمیمی باید هم این طور باشد، و این حتی از محبت کردن خالصانه هم باارزشتر و بهتر است. چه کسی آنقدر آدم صادقی است که در کنارش تا این حد احساس شفافیت کنی، هم در زمان خوشی و هم در زمان ناخوشی؟
یکی از مشکلات بزرگ این روزها دوربینهای گوشیهاست که خیلی جاها باعث دردسرهای کوچیک و بزرگ میشه. خیلی جالبه که این مشکل با فضاهای مجازی در همه جای دنیا با فرهنگهای مختلف وجود داره.و این کتاب واقعا خوب به این موضوع پرداخته. و همونطور که نوشتین، همهی ردههای سنی از ۱۸ سال به بالا می تونن این کتاب رو بخونن.
ممنون از شما.