«باغ وحش انسانی» هشتمین کتاب داستانی محمدی است که تا حد زیادی فضای تازهای نسبت به آثار گذشتهاش دارد. او این بار سراغ موضوعاتی رفته است که در آنها تخیل نقش پررنگتری بازی میکند. حتی میتوان «باغ وحش انسانی» را اثری در گونهی فانتزی سیاه دانست. پنج داستان به هم پیوستهی این کتاب، جهان داستانی ویژهای را به وجود آوردهاند و در عین حال، استقلال خود را نیز حفظ میکنند. داستانها از یک سو عمیقاً دردناکند و از سوی دیگر در بسیاری لحظات، خواننده را به لبخند وامیدارند. به این ترتیب میتوان گفت از جهاتی با یک گروتسک مدرن و البته روانشناختی هم مواجهیم.
پنج داستان به هم پیوستهی مجموعهی باغ وحش انسانی، به ترتیب عبارتند از: شاهین، گوسفند، گربه، ماهی، مار.
در هر یک از این پنج داستان، زن یا مرد قهرمان داستان، به یکی از این حیوانات تبدیل میشود. اما نه به شکلی که مثلا در مسخ کافکا دیدهایم. محمدی توجه پررنگتری به مسایل اجتماعی دارد. به عنوان نمونه در داستان ماهی، ارجاع روشنی به ماجرای مشهور و ناراحتکنندهی «رومینا اشرفی» دیده میشود. در این داستان نسبتاً طولانی، محمدی با برداشتی آزاد و خیالانگیز از این اتفاق، داستانی ساخته است که خواننده را بیاختیار به یاد کارگردانانی نظیر «تیم برتون» در فیلم «بیتلجوس» و بهویژه «گیرمو دل تورو» در فیلم «هزارتوی پن» میاندازد.
تکهای از داستان «ماهی»:
فقط میخواست تنها باشد تا زمان بگذرد. اینطور وقتها مثل همهی وقتهای دیگر، زمان معجزه میکند. زمان فراموشی به همراه میآورد. و با اینکه هیچ وقت به عقب برنمیگردد، اما انگار ماهیت دایرهوار دارد که باعث میشود دوباره همه چیز به حالت قبل برگردد. انگار پیش نمیرود، دور خودش میچرخد.
دربارهی نویسنده:
«کامران محمدی» متولد ۱۳۵۰ با نوشتن داستانهای مینیمالیستی برای مطبوعات دههی هفتاد، خودش را به دنیای ادبیات معرفی کرد. کتاب اول او هم مجموعهای از داستانهای مینیمال بود که سال هشتاد و یک منتشر شد. اما نام او اواخر دههی هشتاد با رمان کوتاه «آنجا که برفها آب نمیشوند» بیشتر شنیده شد. رمانی که درواقع رمان اول سهگانهای بود به نام «سهگانهی فراموشی». محمدی کارشناس ارشد روانشناسی است و در آثارش عموماً رگههای پررنگی از رشتهی دانشگاهیاش دیده میشود. او سالها به عنوان روزنامهنگار و منتقد در رسانههای مختلفی فعالیت کرده است. او در حوزهی نوشتن فیلمنامه نیز فعالیت داشته است و در فیلم اقتباسی «بگذارید میترا بخوابد» که مدتی بعد از انتشار کتاب به کارگردانی آرش سنجابی ساخته شد، به عنوان مشاور کارگردان حضور داشته است.
. برگزیدهی جایزهی والس با رمان «آنجا که برفها آب نمیشوند»
. برگزیدهی جایزهی کتاب سال دانشجویی با مجموعهی «خدا اشتباه نمیکند»
. برگزیدهی جشنوارهی داستانهای مینیمالیستی با تکداستان «شمعها خاموش نمیشوند»
. نامزد نهایی جایزهی دوسالانهی گلشیری با رمان «آنجا که برفها آب نمیشوند»
. نامزد نهایی جایزهی هفت اقلیم با مجموعهی «رولت روسی»
سایر آثار داستانی کامران محمدی:
. خدا اشتباه نمیکند / مجموعه داستان / ۱۳۸۱ نشر نیستان
. قصههای پریوار و داستانهای واقعی / مجموعه داستان / ۱۳۸۸ نشر ققنوس
. آنجا که برفها آب نمیشوند / رمان / ۱۳۸۸ نشر چشمه
. بگذارید میترا بخوابد / رمان / ۱۳۹۰ نشر چشمه
. اینجا باران صدا ندارد / رمان / ۱۳۹۱ نشر چشمه
. رولت روسی و هشت داستان دیگر / مجموعه داستان / ۱۳۹۴ نشر چشمه
. مه / رمان / ۱۳۹۵ نشر چشمه
ستاره مهرانفر –
این کتاب شاهکاره. پنج تا داستان که هم می خندونه هم گریه میندازه.
نرگس نظیف –
واقعا این کتاب شاهکاره. پنج داستان فوقالعاده که ایدههایی بکر و تازه داره و نمونهش رو جایی نخوندیم. تعلیق و کشش داستانها آنقدر زیاده که قطعاً اگر داستان اول رو بخونین کتاب رو زمین نمیذارین. مثل بقیهی آثار آقای محمدی خوندن این کتاب هم برای من لذتبخش و شیرین بود.