خرید نسخهی الکترونیک همین کتاب
خرید دوشیزگان رمان دوم مایکلیدیس
«بیمار خاموش» نخستین رمان «الکس مایکلیدیس» است که بلافاصله بعد از انتشار، در صدر پرفروشهای نیویورکتایمز و سایر فهرستهای معتبر قرار گرفت و هفتههای زیادی در رتبهی یک فروش باقی ماند. این رمان با رکورد ۵۲ هفته باقی ماندن در رتبهی یک پرفروشهای نیویورکتایمز رسماً پدیدهی سالهای اخیر محسوب میشود. یک تریلر روانشناختی نفسگیر و غافلگیرکننده که علاوه بر جذابیتهای داستانی، از تحلیلهای روانشناختی درست و معتبری نیز بهره گرفته است. «بیمار خاموش» در نظرسنجی سایت گودریدز، رتبهی نخست بخش تریلر را به دست آورد و به عنوان کتاب سال تریلر آمریکا در سال ۲۰۱۹ نیز معرفی شد.
«بیمار خاموش» داستان زندگی نقاش معروفی به نام «آلیسیا برنسون» است که با عکاسی به نام «گابریل» ازدواج کرده و زندگی ظاهراً خوبی دارد. تا اینکه یک شب آلیسیا وقتی شوهرش از سر کار به خانه بازمیگردد، پنج بار به صورت او شلیک میکند و بعد از آن، دیگر کلمهای بر زبان نمیآورد. سکوتی که رازهای زیادی در خود دارد و بهمرور با کمک یک روانشناس، برملا میشوند.
. وال استریت ژورنال: اولین رمان مایکلیدیس، شگفتانگیز است… با پایانی به ارزشمندی آثار رازآلود و کلاسیک آگاتا کریستی.
. بیبیسی: «بیمار خاموش» شاید رمان اول نویسنده باشد، اما سبکوسیاق و ظرافت یک استاد را دارد.
. تایمز لندن: یک رمان اولِ تأثیرگذار… «بیمار خاموش» متنی هوشمندانه، خیالانگیز و فوقالعاده است. (بعد از انتخاب بیمار خاموش به عنوان کتاب ماه)
بریدهای از کتاب:
گابریل برنسون شش سال پیش به قتل رسید. چهل و چهار ساله بود. او در بیست و پنجم آگوست و در گرمای غیرعادی تابستان به قتل رسید. شاید یادتان باشد که بالاترین درجهی گرما را در آن زمان ثبت کردند. روزی که او مرد، گرمترین روز سال بود. در روز آخر عمرش صبح زود بیدار شد. ساعت ۵:۱۵ صبح ماشینی او را از خانهاش که در شمال غربی لندن بود و به همراه آلیسیا در آنجا زندگی میکرد، به حاشیهی همپستد هیث برد و برای عکاسی به شوردیچ رفت. تمام روز را صرف عکاسی از مدلهای بالای پشت بام واگو کرده بود.
دربارهی کارهای آلیسیا چیز زیادی مشخص نیست. او در شرف برگزاری نمایشگاه بود و حسابی مشغول کارهایش بود. به احتمال تمام روز را مشغول نقاشی در انتهای باغ، در آلاچیقی بود که بعدها آن را به استودیو تبدیل کرد. گابریل تا دیروقت مشغول عکاسی بود و تا ساعت یازده به خانه برنگشت. نیم ساعت بعد همسایهشان باربی هلمن صدای چند شلیک گلوله را شنید. باربی به پلیس زنگ زد و در ساعت ۱۱:۳۵ شب ماشینی از ایستگاه هاور استاک هیل به محل اعزام شد و ظرف سه دقیقه به خانهی برنسون رسید.
ترگل –
کتابی بسیار عالی و پرتعلیق و پر کشش که به جنبههای مختلفی در اون توجه شده. مثل عشق و مرگ و روابط خانوادگی و اجتماعی و خیانت … جنبههای روانشناسی جذابی هم داره. و غافلگیری پایان داستان هم یکی از ویژگیهای مهم این رمانه.